زخم کهنه بی توجهی به نخبگان
بررسی پدیده فرار مغزها در روزنامه بهار(1396/5/5) به قلم می گل هشترودی
«بهار» ابعاد پدیده فرار مغزها را بررسی میکند؛
زخمکهنه بیتوجهی به نخبهگان
بعد از اینکه کل جامعه
ایرانی از درگذشت مریم میرزاخانی، اسطوره ریاضی دان ایرانی در شوک فرو رفته بودند
خبری مبنی بر اینکه ۱۴۷ نفر از نمایندگان در بیانیهای ضمن تسلیت درگذشت
نخبه بینالمللی کشورمان خواستار مقابله با پدیده فرار مغزها و بازنگری در زمینه
قوانین مرتبط با تابعیت اقدامات لازم انجام شود، منتشر شد.
فرار
مغزها یکی از پدیده هایی است که همیشه درباره آن بحث میشود اما زمان عمل همه شانه
خالی میکنند و هر کس کار را به دوش دیگری میاندازد. مریم میرزاخانی یکی از آن
مغزهایی بود که فرار کرده یا نکرده از کشور ما دور بود و جالبتر اینکه تا قبل از
فوت او کمتر پیش میآمد که حرفی از آن زده شود یا اینکه از طرحها و برنامههای
او و یا حتی اقدامات و افتخاراتی که برای کشورمان به وجود آورده است حرفی زده شود
اما همین که دارفانی را وداع گفت همه نگاهها به سوی افتخارات و جوایز او رفته و
او رابانوی ریاضی دان ایرانی نخبه و خیلی چیزهای دیگر نامیدندو لب بر ستایش او باز
کردند.
فرار
مغزها
با خروج
سالانه بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار متخصص تحصیل کرده از کشور
فاجعهای است که این روزها گریبان ایران را گرفته است، ایران به گفته صندوق بینالمللی
پول در صدر کشورهای جهان در فرار مغزها قرار دارد. این یعنی خروج روزانه ۴۰۰
تا ۵۰۰ نخبه از ایران.
آنگونه که وزیر سابق علوم رضا فرجی دانا چهار سال پیش گفته بود این مهاجرت، سالانه
ایران را متحمل ۱۵۰ میلیارد دلار خسارت میکند. اولین کنگره ملی علوم پایه
پزشکی و تولید دانشبنیان در سال ۱۳۹۴ میزان این خسارت را معادل بیش از ۶۰ میلیارد دلار برآورد
کرده بود که خود برابر با ۱۵ درصد از کل تولید ناخالص داخلی
ایران است. بر اساس تحقیقی که روزنامه شرق در سال ۱۳۹۱ انجام داده بود، ۶۲ درصد از ایرانی هایی
که طی ۱۴ سال پیش از آن، مقامهای اول تا سوم را در
المپیادها به چنگ آورده بودند، خارج از ایران زندگی میکردند و از میان ۱۲۵ نفری که طی سه سال
پیش از انتشار گزارش در المپیادهای جهانی درخشیده بودند، ۹۰ نفرشانترک وطن کرده
بودند.
محمد،
تنها یک مخترع است
محمد. ق
متولد 1369 تهران دانشجوی دوره کارشناسی مهندسی شیمی در یکی از
واحدهای
دانشگاه آزاد و دارنده 5 ثبت اختراع ملی و 1 ثبت اختراع بینالمللی در حوزه شیمی،
مهندسی شیمی، پلیمر و محیط زیست است. این اختراعات که همه به صورت نمونه
آزمایشگاهی ساخته شدهاند، همگی دارای تأییدیه علمی از پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی
ایران میباشد.
اودر
رابطه با نحوه برخورد دانشگاه با خودش میگوید: در ابتدای فعالیتهای پژوهشی به دانشگاه مراجعه کردم و از
امور پژوهشی دانشگاه درخواست حمایت کردم که به دلیل آنکه دانشجوی دوره کارشناسی
بودم هیچ گونه برخورد جدی با این قضیه اتفاق نیفتاد. سپس به معاونت دانشکده مراجعه
نمودم اما کار مجددا به امور پژوهشی ارجاع داده شد. کار به نحوی بود که حتی
دانشگاه حاضر به قرار دادن آزمایشگاه به مدت فقط 1 ساعت برای انجام کارهای
آزمایشگاهی من نبود. لذا از بابت گرفتن حمایت از دانشگاه منصرف شده و کار را به
صورت شخصی پیگیری نمودم. پس از به ثمر نشستن طرح و انجام آزمایشات نهایی و مثبت
بودن تمام آزمایشات و تستهای علمی اقدام به ثبت اختراعم در ایران نمودم که در مدت
کوتاهی ضمن گرفتن تاییدیه از پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران، اختراع در مرداد
ماه سال 1395 به ثبت در اداره اختراعات ایران رسید. پس از آن با توجه به اهمیت طرح
اقدام به ثبت اختراع به صورت بینالمللی و در کشور آمریکا نمودم. هزینه این ثبت
چیزی در حدود 10 هزار دلار است که با رایزنیهای مختلف قراردادی به ارزش 8200 دلار
«31 میلیون تومان» با یکی از کارگزاران آن اداره بسته شد. بعد از این موضوع مجددا
اقدام به گرفتن حمایت از دانشگاه جهت تامین بخشی از هزینههای ثبت بینالمللی
نمودم اما این بار به سامانه ارتباط با ریاست دانشگاه آزاد درخواست ارسال کردم.
«در آن زمان دکتر میرزاده ریاست دانشگاه را برعهده داشت» که اهمیت خاصی داده نشد و
فقط از یکی از معاونتها تماس گرفتند و گفتند شما طرح را به نام دانشگاه بزنید اگر
به تایید امریکا رسید دانشگاه مقداری به شما کمک مالی خواهد کرد. اکنون که طرح به
تایید رسیده است دانشگاه به بهانه اینکه این طرح به نام دانشگاه نیست و هیچ
مالکیتی ندارد هیچ گونه حمایتی نمیکند و حتی در طول این مدت با توجه به اینکه
اختراعاتی را در سطح بینالمللی و ملی به ثبت رساندم حتی هیچ گونه طرح تشویقی و یا
حمایتی در خصوص هزینههای شهریه نداشته است.
زخم
کهنه دوباره سرباز کرد
این
درحالی است که مسئولین دانشگاه مدام در مصاحبههای خود حرف از حمایت از طرحهای
پژوهشی و پژوهشگران میزنند اما در عمل کوچکترین حمایت و کمکی به محمدهایی که
سرمایههای اصلی کشورمان محسوب میشوند، نمیشود. سالها بعد اگر محمدها در کشورهای
دیگر به مریم میرزاخانی دیگری تبدیل شوند اسم آن را فرار مغزها میگذارند و همین
که بنا به هر دلیلی دیار باقی را وداع گفتند تبدیل به نخبه و دانشمند و مغز متفکر
ایرانی میشوند.
محسن
جلال پور، رییس پیشین اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران پس از مرگ مریم
میرزاخانی نوشت: «او رفت اما این زخم کهنه دوباره سرباز کرد که چرا با او و هزاران
نخبه نظیر او مهربان نبودهایم؟ مریم میتوانست در کشور خودش زندگی کند. مگر این
بانوی معصوم چه میخواست؟ آن چشمهای آبی چه در
سر داشتند؟ ما را چه میشود؟ چرا
همیشه علامت خروج نشان میدهیم؟ چرا بسیاری از جوانان نخبه ایرانی عزم مهاجرت میکنند
و زندگی دور از وطن را برمی گزینند؟ چه میشد اگر میان این همه هیاهو به بزرگی اش
میدان میدادیم؟»
و این
دقیقا همان موضوعی است که جوانان را به رفتن وا میدارد در این بین انگار کسی نمیبیند
کسی نمیشنود و کسی حس نمیکند که این مهاجران که فکر و ذکرشان تحصیل است سرمایههای
از طلا پر بهاتر کشورمان هستند.
برنامه
دولت در جذب متخصصان و دانشمندان برجسته ایرانی خارج از کشور
تجربه
موفق طراحی و اجرای برنامه «همکاری با متخصصان و دانشمندان ایرانی غیرمقیم» از
بهمن ماه سال 1393 توسط دولت و همچنین شکلگیری زیرساختی مناسب و سریع با هدف
استفاده از ظرفیت و توان علمی و فناوری متخصصان ایرانی غیرمقیم در حوزههای مختلف
تخصصی با مشارکت بیش از 40 دانشگاه، پژوهشگاه و مرکز علمی و فناوری برجسته داخلی
بهعنوان پایگاههای تخصصی همکار، منجر به بازگشت و شروع به کار 710 نفر از محققان
و متخصصان ایرانی دانشگاههای برتر دنیا «اکثریت از کشورهای آمریکا، کانادا و
کشورهای اروپایی» در 28 ماه گذشته در قالب مدلهای مختلف همکاری «پسادکتری، نظام
وظیفه تخصصی، جذب هیات علمی، شرکتهای دانشبنیان و اساتید مدعو» شده و پیشبینی
میشود با توجه به موفقیت نسبی این طرح و کسب اعتبار لازم در میان متخصصان ایرانی
خارج از کشور و مراکز علمی و فناوری برجسته داخلی این روند افزایش یابد. در مدت
زمان کوتاه اجرای این طرح بیش از 40 شرکت فناور در حوزههای مختلف تخصصی توسط این
افراد تأسیس و منجر به ایجاد اشتغال برای تعداد زیادی از دانشجویان و فارغالتحصیلان
مستعد داخلی شده است. همچنین تعدادی از آزمایشگاهها و مراکز رشد در دانشگاهها با
همکاری ایشان راهاندازی و محصولات جدید با پتنت آمریکا و اروپا ثبت شده است که
ادامه این روند منجر به ارتقای سطح کیفی مراکز علمی و فناوری داخلی و افزایش سطح
ارتباطات بینالمللی این مراکز با دانشگاهها و موسسات علمی محل فعالیت متخصصان ایرانی
در خارج از کشور خواهد شد.
سخن
آخر!. . .
چرا
امکانات لازم و ضروری را در اختیار دانشمندان و نخبهها قرار نمیدهند که پس از
فرار آنها برای جذب همین نخبهها درجا بزنند و در این بین میلیونها تومان پول
خرج کنند؟ چرا همین پولها برای ایجاد امکانات لازم در اختیار این نخبهها قرار
داده نمیشود که در نهایت به فرار آنها منجر نشود؟ مگر این نخبهها چیز زیادی جز
فضایی هر چند کوچک، هوایی هر چند آلوده و زمانی هر چند نامناسب برای پرواز میخواهند! پروازی که
به واسطه بالهای کوچکشان کشورمان به پرواز در بیاید. از فرار مغزها جلوگیری کنید.